مولای من،
حجّت خدا در زمین، تویی.
چشم خداوند در میان خلق، تویی.
نور هدایت پروردگار و مشکلگشای مؤمنان، تویی.
کشتی نجات، تویی.
چشمهی حیات، تویی ...
و تو از همهی آنچه برشمردم، بهتر و بالاتری.
زیرا مقام و منزلت تو والاتر از آن است که به وصف آید یا حتّی به دل خطور نماید!
امّا من ...
فقط یک فضیلت دارم که خود را جز به آن نمیشناسم:
أنا مولاک
تنها افتخارم این است که مرا به غلامی بپذیری و مدال عبودیّت خود را با دستان پاک خویش بر سینهام بیاویزی.
عید سعید فطر، بر سرور روزهداران، مولا بقیّ? الله الأعظم ارواحنا فداه مبارک باد
اولین و آخرین درخواست ما از خداوند متعال در این روز مبارک، توفیق روزهی ماه رمضان سال آینده در حکومت موعود امم است. از قادر متعال عاجزانه درخواست میکنیم که توفیق نماز عید فطر بعدی را پشت سر امام عیسای مسیح به جا بیاوریم.
شعر زیر را به چشم به راهان تقدیم میکنم.
ای در هوای تو جاری، عطر نسیم بهاران
آوای گرم کلامت، پیچیده در کوچهساران
در خانههای دل ما، عشق تو مأوا گزیده است
شوف وصال تو برده است، تاب از دل بیقراران
با مرغ غم همنواییم، در این کویر عطشخیز
ای ابر رحمت به رقص آر، شولای بشکوه یاران
یاران عاشق گذشتند، از مرز سرخ شهادت
بردند داغ فراقت، بر وسعت لالهزاران
آهنگ ماندن نداریم با این غم خانمانسوز
دوران به کام کلاغان، آتش به جان هزاران
تا چند باید نشستن، در کنج ویرانهی غم
تا چند باید ببینیم، بر گنجها نقش ماران
خون دل از دیده جاری است، مستضعفان جهان را
بر سینهشان زخم کاری، از خنجر نابکاران
در عرصهی خون و شمشیر، چون پا نهی بهر پیکار
ریزند سر پیش پایت، از بیم جان تکسواران
در این غروب غمانگیز، در غربت زرد پاییز
کِی میرسد دستهامان، بر شال سبز بهاران
پیداست این که میآیی، غمها ز دل میزدایی
آغوش خود میگشایی، بر روی چشمانتظاران
بار دیگر شب قدر آمد. شبی که تقدیرات یکسالهی هر انسانی به امضای مولا امام عصر اروحنافداه میرسد.
این شب را بیدار میمانیم و دست گداییمان را به درگاه خداوند دراز میکنیم تا به تقدیرات خوبمان بیفزاید و تقدیرات سوء را حذف کند.
زانوی تضرّع را بر زمین میگذاریم و دست نیاز را به درگاه آن قادر یکتا دراز میکنیم و برای برآورده شدن آرزوهایمان التماس میکنیم.
چه شب آرامی است این شب! چه قدر احساس آرامش میکنیم. آرامشی که در گدایی خدا به ما دست میده، سروری و شاهی هیچ بارگاهی برامون حاصل نمیشه.
گدایی، پستی و خواری است؛ اما هر که به درگاه آن بینیاز گدایی میکند، احساس شرف و عزّت میکند.
امّا من میخواهم از چیز دیگری صحبت کنم. یک سؤال ذهن مرا مشغول کرده است. اگر سروش غیبی بر ما چنین بانگ زند:
«امشب خدا بر تو منّت نهاده است؛ فقط یک حاجت تو روا میشود، تا زمان نگذشته بگو و اجابت را بگیر!»
در این صورت ما چه دعایی میکنیم؟ کدام یک از گرفتاریهایمان بیشتر اهمیّت دارد؟
اگر قرضهایمان برایمان اهمیّت دارد، حتماً دعا میکنیم که خداوند آنها را بپردازد.
اگر مریض داریم، دعا میکنیم که خداوند به آنها سلامتی بدهد.
اگر در خطریم، دعا میکنیم که خداوند امنیّت را به ما عطا کند.
اگر از ظلم ستمگران در زحمتیم، دعا میکنیم که زمین را از وجود پلید آنها پاک کند.
اگر قدری غیرت دینی داریم و انتشار بدعتها و شبهههای دینی را خواب را بر چشممان حرام کرده، دعا میکنیم که خداوند آنها را از بین ببرد.
اگر و اگر ...
توی این وضعیّتِ اگرها چند چیز برای ما روشن میشود. یکی آن که ما سراسر نیاز و احتیاجیم. آخه حاجتهای ما تمومی نداره. این جاست که این سخن قرآن را که «ای مردم! شما فقیران درگاه خدایید»، برای ما روشنتر میشود.
«یا أیّهَا النّاسُ أنتُم الفُقَراءُ اِلَی الله»
نکتهی دیگه اینه که هر کدام از حاجتهایمان رو که بگیم، از بقیّهاش بینیاز نیستیم. ما میگردیم و مهمترینش رو انتخاب میکنیم. مهمتر هم اون هست که گرفتاری بیشتری برامون درست کرده باشه. همین طور هست یا نه؟
برای این که حاجت مهمتر رو پیدا کنیم، راههای مختلفی هست. بیایید یه راه رو طی کنیم تا به حاجت مهمتر برسیم. گرفتاریهای ما یکی دوتا نیست. امّا اگه شما پدر هستید، یا مادر هستید، و قرار باشه فقط یه حاجتتون روا بشه، در این صورت شما به فکر خودتون هستید، یا به فکر بچههاتون؟ شما برای خودتون دعا میکنید یا برای کسی که خیلی براتون عزیزه؟
بله، ما همه مسلمونیم و حضرت رسول رو دوست داریم. رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند:
«بندهای ایمان نمیآورد مگر این که من از خودش برایش محبوبتر باشم و خاندان من از خاندان خودش برایش محبوبتر باشد و خانوادهی من را از خانوادهی خودش بیشتر دوست داشته باشد، و مرا نیز بیشتر از خودش دوست داشته باشد.»
با این حال، یا ما مؤمن هستیم که در این صورت طبق گفتهی حضرت رسول، بچههای حضرت رو بیشتر از بچههای خودمون دوست میداریم. یا این که واقعاً مؤمن نیستیم. در این صورت چون دوست داریم مؤمن باشیم، خودمون رو به شکل مؤمنها در میآریم تا واقعاً مؤمن بشیم.
بیایید به خدا بگیم خدایا ما ادای مؤمنا رو در میاریم؛ تو کرم کن و ما رو حقیقتاً باایمان کن.
بیایید به حضرت رسول بگیم که یا رسول الله، ما خیلی دوسِت داریم.
بیایید به حبیب خدا بگیم، یا رسول الله، آقاجون اگه شما رو ندیدیم، امّا هیچ گاه زحمات شما رو فراموش نمیکنیم. بیین آقا، ما به دنبال پرداخت اجر رسالتیم.
بیایید به رسول اکرم بگیم که آقا ما هیچ گاه فرزندت رو فراموش نمیکنیم.
بیایید به حیدر کرّار بگیم که مولا جون ما با نام تو، در خانهی خدا رو میکوبیم و آرزومون رو طلب میکنیم
بیایید اون یک آرزومون رو اختصاص بدهیم به فرزند رسول خدا.
بیایید لبخند رو بر لبهای مبارک آقامون بیاریم. آقامون ببینه که ما فقط یه آرزو داریم. آرزوی ما همون آرزوی ایشان است.
بیایید دستها را بلند کنیم و با قلب سوزان و اشک ریزان ندای گدایی و بیچارگیمان را به گوش خالق توانا برسانیم و زمزمه کنیم:
اللّهُمَّ کُن لِوَلیِّکَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلَی آبائِهِ،
حَتّی تُسکِنَهُ أَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتَّعَهُ طَویلاً، بَرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمینَ.
. بحارالأنوار17/13-14، حدیث 27:«لا یُؤمِنُ عَبدٌ حَتَّی أکُونَ أحَبَّ اِلَیهِ مِن نَفسِهِ وَ یَکُونَ عِترَتی أحَبَّ اِلَیهِ مِن عِترَتِهِ وَ یَکُونَ أهلی أحَبَّ اِلَیهِ مِن أهلِهِ وَ یَکُونَ ذاتی أحَبَّ اِلَیهِ مِن ذاتِهِ.»